ویاناویانا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

هدیه زیبای خداوند و مسافر تابستونی من

آخر پاییز از راه رسید

1392/9/30 12:17
نویسنده : ندا
925 بازدید
اشتراک گذاری

 

آخر پاییز از راه رسید، یه فصل دیگه داره کوله بارشو جمع می کنه تا جاشو بده به فصل نو..

زمستون در راهه، فصل باریدن برف، عاشق راه رفتن توی برفم، برف بباره و زمین پوشیده از برف سفید باشه، منم روی برف قدم بزنم و رد کفشام روی اون بمونه..

از فردا سومین فصل زندگیتو تجربه می کنی. چه زود گذشت. یاد روز تولدت بخیر که ناغافل و باعجله اومدی..دلم برای دفتر قرمزت خیلی تنگ شده تا روز به دنیا اومدنت برات می نوشتم اما دیگه دستم به نوشتن نرفت..

 

قلب

چهارشنبه 27 آذر برای اولین بار با هم به مجلس روضه رفتیم.

قلب

 از صبح چهارشنبه خیلی بی تاب شدی، نمی دونم کجای تن کوچولوت درد داره که فقط جیغ می کشی و دوست داری توی بغل باشی. حدس می زنم مرواریدای درخشان می خوان در بیان و یا شاید درد گوش هاته. دیشب مجبور شدم بر خلاف میلم بهت استامینیفون بدم تا آروم بشی.

قلب

 

 این روزا دوست داری بشینی و تلویزیون تماشا کنی..برنامه های مورد علاقت خیلی جالبه: تبلیغات یا همون پیام های بازرگانی، برنامه های کارشتاسی از نوع پزشکی و روانشناسی و موسیقی.

توی این عکسم نشستی روی مبل کنار تلویزیون و داری برنامه ها رو نگاه می کنی. چون می دونم با تماشای تلویزیون حواس بدنت تحریک میشه واطلاعات بیشتری وارد مغزت میشه اجازه این کار رو بهت می دم خانم خانما.

این لباس خوشگل رو هم مامان جون بهناز و خاله نگار با هم برات بافتن، خیلی بهت میاد.مبارکت باشه.کادوی شب یلداته دختر قشنگم.دستشون درد نکنه، همیشه سورپرایزمون می کنن.ماچ

تماشای تلویزیون

 

 فدای این نگاه کنجکاوت بشم که زل می زنی به چیزهای جدید و می خوای کشفشون کنی. تازگی ها هم که لبتو اینطوری می کنی و من ضعف می کنم.فرشته

کنجکاوی ویانا

 

 دیشب برای اولین بار گذاشتمت توی روروئک. خوشحال شدی و شروع کردی به خوردن اسباب بازی های روش. اما بعد از چند دقیقه خسته شدی و جیغ کشیدی( یعنی من رو بیارید بیرون). فکر می کنم کمرت درد می گیره، چون خیلی زوده برات.

ویانا و روروعک 

 مامان جون چقدر این اسباب بازی ها خوشمزن..به بهدلقک

ویانا و روروعک 

 بزار دوباره امتحان کنمقهقههقهقهه

ویانا و روروعک

واقعا خوشمزسشیطان

..آماده شو بریم جوجه های آخر پاییز رو بشماریم..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

خاله شیرین
30 آذر 92 12:27
به به نی نی یلدایی مااااااا
ندا
پاسخ
خاله شیرین
30 آذر 92 12:28
چه لباس گرمو نرمی دست مامان بهناز و خاله نگاری دردنکنه
ندا
پاسخ
دستشون درد نکنه
سمیرا
30 آذر 92 15:03
امیدوارممممممممممم روزهای سر زمستون پر باشه از گرمای عشق تون و کنار هم بهترین روزها رو داشته باشید
ندا
پاسخ
مهدیه
1 دی 92 17:22
الهی خاله فداش شه فدای اون چشاش شه قربون خنده هاش شه
ندا
پاسخ
دوست دارم خاله مهلبونم
مهدیه
1 دی 92 17:43
قربون اون لبای خوشگل و لپای جیگیلیت
ندا
پاسخ
خدا نکنه مهدیه جونم
ندا
1 دی 92 19:45
مرسی دوستان
نگار
1 دی 92 19:45
خواهش میکنم کاری بود که از ما برمیومد
ندا
1 دی 92 19:46
نگار
مامان حانیه
2 دی 92 20:05
ایشاا... زمستونت رو با سلامتی بسر ببری دخمل گل
ندا
پاسخ
ممنون عزیز دلم
مینا مامان آرمانی
4 دی 92 23:55
یلداتون مباررررک.وای چه دخملی با اجازتون لینک شدین
ندا
پاسخ
یلدای شما هم مبارکمن همبا افتخار لینکتون میکنم